اینستاگرام
 تلگرام
 پیام رسان ایتا

خودشیفتگی چیست؟



صفحه اصلی / ذهن میلیونری / 1403/7/14




خودشیفتگی و یا نارسیسیسم (Narcissism) بیان گر عشق و علاقه ی بسیار افراطی به خود و تکیه بر خود انگاشت های درونی است. در علم روان شناسی نیز نارسیسیسم افراطی بر اساس خصوصیت های روانی و شخصیتی در عشق بیش از اندازه به خود و خودشیفتگی بی حد و مرز شناسایی می شود و بسیاری از روانشناسان آن را نوعی اختلال روانی می دانند. 

 

براساس نظریات فروید، بسیاری از خصیصه های این اختلال با بشر به دنیا می آیند، به این معنی که کلیه اختلالاتی که دارای خودشیفتگی هستند در وجود بشر نهادینه شده اند. زیگموند فروید اولین کسی بود که خصیصه های خود شیفتگی را با استفاده از تعاریف روانشناسی توضیح داد. آندرو موریسون ادعا کرد ، در دروان بزرگسالی و میان سالی ، میزان مفیدی از خودشیفتگی در افراد وجود دارد یا به وجود می آید که آنها را قادر می سازد تا در برقراری رابطه با دیگران نیز فردیت خود را در نظر بگیرند. برآورد های شیوع اختلال خود شیفتگی بر مبنای DSM - 5 دامنه ایی از صفر تا 6.2 درصد است.

 

این واژهٔ نارسیسیسم و یا خود شیفتگی را در روانشناسی فردی گاه به جای اصطلاحاتی مانند تحقیرکننده، پوچی، خودپرستی یا خودپسندی استفاده می‌کنند و گاهی نیز در جامعه‌شناسی آن را به جای نخبه گرایی یا بی‌تفاوتی نسبت به سرنوشت دیگران می‌نامند.در سال ۲۰۱۹ محققان دانشگاه کوئینز بلفاست ایرلند نتیجهٔ تحقیقاتی را منتشر کردند که طبق آن خودشیفته‌ها شادتر از مردم دیگر هستند و به نظر می‌رسد کمتر در معرض استرس و افسردگی قرار می‌گیرند.

 

خود شیفتگی به عنوان یک مفهوم پیچیده و چندوجهی در روان شناسی، توجه بسیاری از پژوهشگران و متخصصان این حوزه را به خود جلب کرده است. این موضوع، هم به عنوان یک صفت شخصیتی و هم به عنوان اختلالی شناخته شده است که می‌تواند تأثیرات گسترده‌ای بر زندگی فردی و اجتماعی افراد داشته باشد. در این متن، به بررسی ابعاد مختلف خود شیفتگی، علل، نشانه‌ها، عواقب و راهکارهای مدیریت آن خواهیم پرداخت.

خود شیفتگی به طور کلی به معنای تمایل به خودمحوری و تمرکز بر نیازها و خواسته‌های شخصی است. افرادی که خود شیفته هستند، عمدتاً به خودشان و تصویر مثبت از خودشان اهمیت می‌دهند و به نوعی به نیازهای دیگران بی‌توجهی می‌کنند. این ویژگی می‌تواند به شکل‌های مختلفی از جمله خودستایی، نیاز به تحسین و ناتوانی در همدلی با دیگران بروز کند.

علل خود شیفتگی می‌تواند ناشی از ترکیبی از عوامل ژنتیکی، محیطی و روانشناختی باشد. تحقیقات نشان داده‌اند که متغیرهایی مانند فرزندپروری، یادگیری اجتماعی و تجارب محرومیت یا آسیب در دوران کودکی می‌تواند نقش مهمی در شکل‌گیری این ویژگی‌ها ایفا کند. به‌عنوان مثال، کودکانی که در محیط‌های بیش از حد حمایتی بزرگ می‌شوند و هیچ‌گاه با پیامدهای شکست روبه‌رو نمی‌شوند، ممکن است به سمت خود شیفتگی گرایش پیدا کنند. از سوی دیگر، کودکانی که در محیط‌هایی آکنده از انتقاد و بی‌توجهی بزرگ می‌شوند، نیز ممکن است برای جبران این کمبودها به خود شیفتگی پناه ببرند.

نشانه‌های خود شیفتگی معمولاً شامل رفتارهای خاصی هستند که به دیگران آسیب می‌زنند و روابط اجتماعی فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهند. افراد خود شیفته معمولاً به دنبال توجه و تأیید دیگران هستند و احساسات آن‌ها معمولاً به شدت تحت تأثیر رضایت یا نارضایتی دیگران قرار می‌گیرد. این افراد ممکن است در موقعیت‌های اجتماعی، خود را برتر از دیگران ببینند و در نتیجه، ارتباطات اجتماعی آن‌ها با موانع جدی روبه‌رو می‌شود.

عواقب خود شیفتگی می‌تواند عمیق و گسترده باشد. در سطح فردی، افراد خود شیفته ممکن است با بحران‌های هویت، احساس تنهایی و نارضایتی مواجه شوند. همچنین این افراد ممکن است در ایجاد روابط سالم و معنادار با دیگران با مشکلات زیادی روبه‌رو شوند و در محیط‌های کاری نیز با چالش‌هایی چون عدم همکاری و تعامل منفی با همکارانشان مواجه شوند.

مدیریت خود شیفتگی نیازمند تلاش‌های جدی و انعطاف‌پذیری است. یکی از راهکارهای موثر در این راستا، ارائه بازخورد سازنده و صادقانه به فرد است. این بازخورد می‌تواند از طرف دوستان، خانواده یا مشاوران روان‌شناسی باشد. همچنین، تمرین همدلی و توجه به نیازهای دیگران می‌تواند به کاهش خود شیفتگی کمک کند. مشاوره و درمان‌های روانشناختی نیز می‌توانند ابزارهای مفیدی برای افرادی باشند که به خود شیفتگی دچار هستند و می‌خواهند روابط بهتری با دیگران برقرار کنند.

به طور کلی، خود شیفتگی یک مفهوم پیچیده است که نیازمند شناخت دقیق و برخورداری از رویکردهای مثبت برای مدیریت آن می‌باشد. با درک بهتر این ویژگی و تلاش برای تغییر رفتارها، افراد می‌توانند روابط اجتماعی بهتری برقرار کرده و کیفیت زندگی خود را بهبود بخشند. به همین دلیل، افزایش آگاهی در مورد خود شیفتگی و ارائه آموزش‌های لازم در زمینه همدلی و ارتباطات انسانی می‌تواند تأثیرات مثبتی بر جوامع داشته باشد.

در پایان، توجه به این مطلب ضروری است که خود شیفتگی نه تنها بر فرد خود تأثیر می‌گذارد، بلکه می‌تواند به منظور تقویت روابط بین فردی و اجتماعی نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار باشد. بنابراین، شناخت و مدیریت خود شیفتگی به عنوان یک اولویت در حوزه روان شناسی و روان درمانی باید مورد توجه و اقدام قرار گیرد.

 

اختلال خودشیفتگی را می توان به دسته های زیر را تقسیم کرد: 

 

خودشیفتگی در روانشناسی


به عقیدهٔ و نظریات زیگموند فروید، مفهوم خود شیفتگی و یا نارسیسیسیم برای اولین بار در روانشناسی توسط یک دانشمند آلمانی به کار گرفته شد. وی بعدها این عقیده را تصحیح می‌کند و توضیح می‌دهد که در واقع هولاک الیس را باید ابداع‌کنندهٔ این اصطلاح دانست. خود الیس توضیح داده‌است که او این اصطلاح را در سال ۱۸۹۸ برای توصیف نگرشی روانی به کار برد و ناک در سال ۱۸۹۹ این را برای معین کردن نوعی از انحراف جنسی استفاده کرده‌است. 

همه‌توانی احساسی است که بسیاری از طرفداران فروید آن را جزئی ذاتی در کودکی می‌دانستند. همان‌طور که فروید و فرنزی گفته‌اند کودکان برای مدت‌های زیادی با احساس خودبزرگ بینی زندگی می‌کنند. پس از تولد کودکان احساس قدرت زیادی می‌کنند و هرجا نتوانند کاری را از پیش ببرند احساسات دردناکی در ارتباط با از دست دادن این قدرت را تجربه می‌کنند. زیگموند فروید عقیده داشت که در افرادی که دارای این اختلال خودشیفتگی هستند این احساس همه توانی روانی که به طور کلی در کودکان وجود دارد ، مجدداً تجربه خواهد شد.

 

روانشناسی تکامل در اختلال خود شیفتگی


برای تعریف واژه ی خود شیفتگی در روانشناسی تکاملی از اصطلاح جفت گزینی استفاده می شود. آلوارز سامارایز در این باره بحث می کند. شواهد جمع گزینی انسانی بر مسائلی مانند سن، ضریب هوشی، قد وزن و ملیت و تحصیلات و محل اقامت یا محل کار یا خصیصه های شخصیتی توجه دارد و از آنها به عنوان ایجاد کننده رابطه نام می برد. در نظریه ی « خود کاوشگری عاقلانه » فردیت به نحوی بسیار ناشیانه و غیر هوشیارانه به دنبال تصویری از خود در دیگران می گردند.

مطالعات روانشناسی نشان می دهد که تشابهات چهره ای بین زوج هایی که ازدواج می کنند ، یکی از قدرتمند ترین شاخصه های مکانیزم جمع گزینی نا پیدا بین افراد است. زوج ها بر اساس یک فرآیند ذهنی درونی ترجیح می دهند هم چهره های خود را برای زندگی کردن انتخاب کنند.

 

انواع خود شیفتگی


 شیک پوشی: مکتب شیک پوشی یا فوکولی ، دیدگاهی بر گرفته از ظواهر مردانه است که طبق آن مردانی که در یک رده ی مهم سیاسی و یا اجتماعی قرار دارند به همراه شاخصه های شیک پوشی و ظواهر فیزیکی خاص هستند، در این مکتب یا مد قرار می گیرند. بسیاری از شیک پوشان بخصوص در انگلیس در اوایل قرن 18 و 19 سعی در متاثر کردن ارزش های اشرافیت داشته، ولو اینکه بسیار از همین روش ها نیز از خود اشرافیت بر گرفته شده بود. شیک پوشی نوعی غرور در خود شیفتگی است.

 

نیورمانتیکانحراف های اخلاقی و انحطاط های خود شیفتگی هم موجب تولد جنبش های رمانتیک ادبی در دهه 1980 در باشگاه های شبانه لندن شدند. این جنبش تنها درباره شیوه پوشیدن لباس که وانمود می شد از جنبش های هنری مانند سورالئیسم ، آنارشیسم و فلیم بویانت برگرفته شده بود، تاکید می کرد. لباس های فرم این گروه ها ترکیبی از مد لباس های قدیمی پانک با شیوه های در هم و بر هم جدید ابداعی در لباس پوشی بود.

 

منش نراندامه ایاین نوع از رویکرد از خود شیفتگی و الگویی شخصیتی است که به وجه مشخص آن رفتار های خود پسندانه ، خود ستایانه و خود دوست دارانه ، لاف زنی ، اعتماد به نفس افراطی، تکبر، رفتار جنسی - بی اختیار و در برخی موارد نیز به شخصیت های نمایشی نیز منجر می شود.


 

درمان اختلال روانشناسی خودشیفتگی


درمان اختلال شخصیت خودشیفته و یا اختلال خود شیفتگی بسیار سخت و دشوار است؛ چون اگر قرار است پیشرفتی در روند درمان حاصل شود، بیمار باید از خود شیفتگی دست بردارد. هنوز پژوهش های بیشتری باید صورت گیرد. برخی بالینگران گروه درمانی را برای بیماران خود توصی می کنند تا آنان بتوانند چگونگی مشارکت با دیگران را یاد گرفته و تحت شرایط بسیار ایده آل واکنشی توام با همدلی نسبت به دیگران نشان دهند. وقتی برای کمک به این افراد از رواندرمانی استفاده می شود، معمولا روی خود بزرگ بینی ، حساسیت بیش از حد به ارزیابی شدن از سوی دیگران و عدم همدلی از دیگران با تمرکز می شود. در شناخت درمانی تلاش می شود تا باور های غلط یا خیالبافی های این افراد با تمرکز روی تجربه های لذت بخش روزمره و واقعا قابل وصول جایگزین شود. برای کمک به این افراد در جهت مواجه شدن با انتقادات دیگران و قبول کردن آنان ، از استراتژی های مقابله ای، مثل نیروی درون استفاده کنند. یکی دیگر از اهداف روان درمانی این است که به این افراد کمک شود روی احساسات دیگران تمرکز کنند. چون این افراد در مقابل دوره های افسردگی شدید بسیار آسیب پذیر هستند، مخصوصا در میانسالی ، افسردگی آن ها نیز مورد روان درمانی قرار می گیرد. با این حال ، هر گونه نتیجه گیری و یا برداشت درباره تاثیر این گونه روان درمانی در اختلال شخصیت خود شیفته غیر ممکن است.

نظرات کاربران


نام: (*)

پست الکترونیکی: (لازم است، اما منتشر نخواهد شد)

متن نظر شما: (*)





تاکنون نظری ثبت نشده است، شما اولین نفری باشید که نظر می دهید






مطالب پر بازدید وب سایت
سندروم آشر: تعریف و علائم
بیماری ها و اختلالات روانی
تاریخ: 1404/2/26
بازدید ها:120
دوره زبان انگلیسی کنکور - پایه دهم
زبان انگلیسی - پایه ی دهم
تاریخ: 1404/2/5
بازدید ها:6042
دوره زبان انگلیسی کنکور - پایه یازدهم
آزمون های روانشناختی
تاریخ: 1404/2/5
بازدید ها:5891